For those who've slept
For those who've kept
Themselves jacked up
How Jesus wept
Sunday
Sunday
For those in need
For those who speed
For those who try to slow their minds with weed
Sunday
Sunday
For those who wake
With a blind headache
Who must be still
Who will sit and wait
For sunday, to be monday
Yeah, it will be ok
Do nothing today
Give yourself a break
Let your imagination run away
For those with guilt
For those who wilt
Under pressure
No tears over spilt milk
Sunday
Sunday
Sunday
Sunday
Sunday
Sunday
Yeah, it will be ok
Do nothing today
Give yourself a break
Let your imagination runaway
Yeah, it will be ok
Do nothing today
Give yourself a break
Let your imagination runaway
I might be wrong
I might be wrong
I could've sworn I saw a light coming on
I used to think
I used to think
There was no future left at all
I used to think
Open up, begin again
Let's go down the waterfall
Think about the good times and never look back
Never look back
What would I do?
What would I do?
If I did not have you
Open up and let me in
Let's go down the waterfall
Have ourselves a good time, it's nothing at all
It's nothing at all
Nothing at all
Never look back
Never look back
...
زندگی من شده یه سری کیورد
همه چیو میجوی هضم میکنی بالا میاری
نیگاش میکنی چشماتو میبندی و دوباره میخوری و هضم میکنی
یه سری کیورد
که هی بالا میاریشون و هی قایمشون میکنی
که هی میسپریشون دست ایمجینری فرندات تو اتاقایی که هیچ آدرسی ندارن و فقط یه سری شماره ان
که شماره ها رو گم میکنی
کیووردا گم میشن
اتاقا محو میشن
حس زنده به گور شدن حس بزرگیه.
با چشمای باز
با نگاه سرد
زندگی
یه سری عدد
یه سری اتاق
یه سری کیورد
و ما که جرات زنده به گور شدن رو هم حتی نداریم
...
...
...
You don't pay a ho to fuck you, you pay her to leave ...
...
...
this is for the most special one, sitting across oceans, getting older and older, yet same little angelic melpomene of all the times
قصد آن دارم که امشب مست مست ...
...
چرا آدما اینقده خنگ شدن ؟!! نکنه من انتظارم زیادیه؟!! اصلاْ حال نمکنم دوستام معنی نگاهام رو نفهمنا . من خیلی وقتا سعی میکنم با نیگا کردنم حرف بزنم . یه نگاه ساکت میتونه یه دنیا حرف رو با خودش همراه داشته باشه !! چرا ملت نمیفهمن اینو ؟!! چرا داد زدن منو نمیشنون ؟! چرا التماس کردن منو نمیفهمن ؟! چرا شاکی شدن منو نمیگیرن ؟!! هی اونوقت میپرسن چیه چرا اینجوری نیگا میکنی !! مثلاْ وقتی ...
...
تکراری (فریاد سکوت):
یک ساعت بدون آنکه یک کلمه حرف بزنم به روش نیگاه کردم .
فریاد کشید که آخه خفه شدم ! چرا حرفی نمی زنی ؟!
گفتم نشنیدی ؟!! .... برو !! ....
...
میترسم . خیلی میترسم.
از حماقت دوستا، از کوته فکری آدما، از تنهایی خودم، از این آینده ی گنگ و مبهم، از این هرچه ممکن، از گناه، از برداشت های بد مردم، از بیماری بابام، از غصه خوردن مامانم، از حال و روز داداشم، از خودم، از عاشق شدن، از یأس، از غرور، از نومیدی، از تنهایی، از کم آوردن، از کم آوردن، از کم آوردن ...
...
راستی هیچ میدونین امروز خورشید گرفته بود ؟!! هیچکی ازش نپرسید چرا ؟
پ.ن. اه اه اه .. چه لوس !!
...
نمدونم چرا ولی امروز از این گدا ها که چیز میز میفروشن یکیشون بهم گیر داد ٬ ولی من هیچی نخریدم !! یکی هم میخواست تو ماشین که بودم بهم گل بفروشه بازم نخریدم. حالا بگذریم از اونایی که گیر ندادن و من همینجوری از کنارشون رد شدم . الان نصف شبی یادش افتادم و از دست خودم خیلی شاکیم !! خیلی سنگدل شدم نه ؟!! یعنی من همونی هستم که یه وقتی عمری گدا از کنارم دست خالی بر نمیگشت ؟!! باز جای شکرش باقیه که الان افسوس میخورم که چرا اینجوری شدم ٬ میترسم یه روزی بیاد که صد تا گدا گشنه هم که ببینم عین خیالم نباشه ٬ هیچ وقت هم دچار این افسوس نشم . خلاصه سیاهی کم کم سراغ دل آدما میاد ...
...
خیلی سخته آدم نتونه احساسش رو توضیح بده نه ؟ اونم درست وقتی که احتیاج داره !
به خودم میگم: همیشه بدتری هم هست.
به خودم میگم: خوب که چی ؟!
به خودم می خندم.
دروغ چرا ! وقتی به هم گفت دلم که سوخت هیچی ٬ کلی هم حسودیم شد. تازه کلی هم گریه کردم.
...
آب میگه:
« تو بازی زندگی همه عروسکای خیمه شب بازی ان. هیچ عروسک گردانی وجود نداره، حتا کسایی که به ظاهر قدرتمندترین و تاثیرگذارترینها هستن هم بازیچه ان.»
وقتی آب یه چیزی میگه حتما راست میگه دیگه !!
باده ای بود و پناهی٬ که رسید از ره باد
گفت با من: چه نشستی که سحر بال گشاد
من و این ناله ی زار و من و این باد سحر
« آه اگر ناله ی زارم نرساند به تو باد »
همیشه بدتری هم هست ...
I want to live, I want to give
I've been a miner for a heart of gold
It's these expressions I never give
That keep me searching for a heart of gold
And I'm getting old
Keeps me searching for a heart of gold
And I'm getting old
I've been to Hollywood, I've been to Redwood
I crossed the ocean for a heart of gold
I've been in my mind, it's such a fine line
That keeps me searching for a heart of gold
And I'm getting old
Keeps me searching for a heart of gold
And I'm getting old
Keep me searching for a heart of gold
You keep me searching for a heart of gold
And I'm getting old
I've been a miner for a heart of
I don't wanna hear the noises on TV
I don't want the salesmen coming after me
I don't wanna live in my father's house no more
I don't want it faster, I don't want it free
I don't wanna show you what they done to me
I don't wanna live in my father's house no more
I don't wanna choose black or blue
I don't wanna see what they done to you
I don't wanna live in my father's house no more
Because the tide is high
And it's rising still
And I don't wanna see it at my windowsill
I don't wanna give em my name and address
I don't wanna see what happens next
I don't wanna live in my father's house no more
I don't wanna live with my father's debt
You can't forgive what you can't forget
I don't wanna live in my father's house no more
I don't wanna fight in the holy war
I don't want the salesmen knocking at my door
I don't wanna live in America no more
Because the tide is high
And it's rising still
And I don't wanna see it at my windowsill
I don't wanna see it at my windowsill
I don't wanna see it at my windowsill
I don't wanna see it at my windowsill
MTV what have you done to me?
Save my soul, set me free
Set me free, what have you done to me?
I can't breathe, I can't see
World war three, when are you coming for me?
Been kicking up sparks to set the flames free
The windows are locked now, so what'll it be?
A house on fire or the rising sea?
Why is the night so still?
Why did I take the pill?
Because I don't wanna see it at my windowsill
I don't wanna see it at my windowsill
I don't wanna see it at my windowsill
I don't wanna see it at my windowsill
I don't wanna see it at my windowsill
(I don't wanna see it at my windowsill)
I don't wanna see it at my windowsill
(I don't wanna see it at my windowsill)
I don't wanna see it at my windowsill
(I don't wanna see it at my windowsill)
I don't wanna see it at my windowsill
(I don't wanna see it at my windowsill)
I don't wanna see it at my windowsill
(I don't wanna see it at my windowsill)
I don't wanna see it at my windowsill
(I don't wanna see it at my windowsill)
از میان نامه های منتظر ...
- تصویر اول: اعتراف، شاید روی یک کاغذ بی خط
- تصویر دوم: خوشبختی احساس، یا شاید احساس خوشبختی
- تصویر سوم: شاید خداحافظی، شاید هم نه
- تصویر چهارم: شاید شراب، شاید مرگ، شاید سفر، شاید عشق
- تصویر پنجم: تیله ی آبی و جعبه ی قرمز
- تصویر ششم: ستاره های دور و بازی های نزدیک
- تصویر هفتم: شاید انتظار، شاید تو
- تصویر هشتم: پرده و شمع
- تصویر نهم: جنگل و ما
- تصویر دهم: سفر. همیشه سفر
- تصویر یازدهم: تب، بوس، مدرسه
- تصویر دوازده: مستی و گناه
- تصویر سیزده: گناه بدون مستی
- تصویر چهارده: بدون مستی، بدون گناه
- تصویر پانزده: پشت تو ، نقاشی من
- تصویر شانزده: جزیره
ماریا دختر خشمگین و سردیست
با موهای بور
و انگشتانی کشیده که بوی سیگار میدهند
ماریا نمیداند انگشتانش برای پیانوزدن آفریده شده
ماریا فقیر نیست ، ولی برای زنده بودنش سختی میکشد
ماریا عاشق نیست
با هر مرد خشنی که بتواند تحقیرش کند میخوابد
و وقتی سنگینی دست های بیرحمشان را روی سینه هایش حس میکند سرش را می چرخاند و دنیا را وارونه نگاه میکند، و هیچ گاه دستانش را پشت کمر مرد قفل نمیکند.
و میداند درونش تاریک است
و نمیداند چرا از تاریکی میترسد
ماریا از دیوارها متنفر است
و عاشق سنگریزه های کنار خانه های مردم
و عاشق لباس سیاه گران مغازه ی خیابان سوم که دامنش صاف است و چین ندارد،
و میداند مانکن درون مغازه تنها دو بند سبک روی شانه هایش سنگینی میکند
و میتواند نگاه سرد مانکن سیاه پوش را بخواند
و در جواب سرش را برگرداند
ماریا دوستان زیادی ندارد
ماریا از بلندی میترسد
ولی عاشق مه کنار ساحل است
ماریا یک بار عاشق مردی شد که کنار ساحل با او خوابید
و او را به ماسه ها فشار داد
و دستانش را پیچاند
و او را بوسید
مرد مثل تمام مردهای دیگر زندگی ماریا او را تحقیر کرد
ولی ماریا عاشق شد
به بلندی رفت
چشمانش را بست
و تمام مردنش چند ثانیه بیشتر طول نکشید
بی آنکه بداند
انگشتانش
برای پیانو زدن آفریده شده بودند
و لباس مانکن سیاه پوش خیابان سوم
آن شب به فروش میرفت
...
...
ماهی قرمز آسمونی محله مون٬
که بهتین و قشنگترین ماهی قرمز آسمون همه ی محله هاست٬
تولدش مبارک :*
...
میشینی
پیانو میزنی
مست میشی
همونجا رو صندلی خوابت میبره
خواب آبی خالی میبینی
خالیه خالیه خالی
...
...
...
میگن دیشب تصادف کرد. بعد مرد. بعدهم خاکش کردن.
من ؟ من رفتم بیرون . من به صداها گوش کردم. صدای باد، صدای ماشینا، صدای پرنده ها، و صدای برگ خشکی که روی آسفالت تکون میخورد و میلغزید و جلو میرفت.
به معنی اسمایی که واسه وبلاگاش انتخاب کرده بود فکر میکنم.
درست مثل وقتی که تو میدون جنگ واستاده باشی ، یه خمپاره بخوره کنارت و برای یه لحظه به صداش دقت کنی. پلک بزنی و بعد دیگه هیچ چی نشنوی. از صداش کر شی و چشمات رو باز کنی و میدون جنگ رو دوباره نگاه کنی.
ولی دیگه هیچی نشنوی.
همون میدون. همون جنگ. فقط ساکت.
ترس سردیه.
"گاهی اوقات، واقعیت اونقدر بهت نزدیکه که تا از روت رد نشه، حضورش رو احساس نمیکنی ..."
... واقعیت؟
White Rabbit
I Am A Man Of Constant Sorrow