وفا به قیمت جان هم نمی شود پیدا !
سخته وقتی که تو فقط ۱۰ تا تقصیر داری ولی برای آرامش و دلداری دادن به بقیه ۱۰۰ تا تقصیر رو به گردن میگیری .
سخت تر هم وقتی که میدونی تا آخر عمرت تو رو به خاطر تقصیری که به گردن گرفتی نزدیک ترین کسات ملامت میکنند.
کلاْ این روزا زندگی خیلی سخته چون خیلی حرفا هست که رو هم تلنبار شده ولی بازم به هیچ کی نمیشه گفت.
سلام. دوست عزیزم خوشحالم که وبلاگی پربار دارید . از طرف سایت لینک نگار دات کام مزاحمتون میشم. تو این سایت سیستمی کاملا هوشمند طراحی کردیم که با توجه به پارامترهای کاملا عادلانه که از گوگل دریافت می کند تعداد بازدید شما را دریافت کرده و در گوگل و موتورهای جستجوی دیگه مثل یاهو ثبت می کنه. بنابراین هم مطالبتان در سایت ثبت می شود و هم در گوگل ایندکس میشود و هم اینکه تو کلی وبلاگ دیگه هم به نمایش در میاد حسن این کارم اینه که بازدیدتون بیشتر می شه و می تونین سایت پربازدهی رو مدیریت کنید. شما می تونید به هنگام آپ دیت وبلاگ خود لینک مطلب جدید رو تو لینک باکس قرار بدید تا در مدت زمان کمتری مطلبتون بازدید مورد نظرشو بگیره. برای ورود به جمع ما کافیه ثبت نام کنید و کد لینک باکس رو تو قالبتون قرار بدبد و بعدش لینکهاتون رو ثبت کنید. یه خواهش دیگه داریم اونم این که برای ثبت نام از اینترنت اکسپلور استفاده نکنید و از مرور گرهای دیگه ای مثل فایر فاکس، نت اسکیپ و ... استفاده کنید تا ثبت نام دقیق انجام بشه البته این فقط یه پیشنهاده. قبل از ارسال لینک قوانین رو مطالعه بکنید و توجه داشته باشید که در صورت استفاده از یک لینک در زمان های مختلف سیستم به صورت هوشمند شما را حذف کرده و متاسفانه عضویت تان رو ملغی می کنه که این واقعا برای ما ناراحت کننده هست که دوست گلی مثل شما رو از دست بدیم. نکته آخر این که اگر به مشکلی برخوردین با ای دی ما تماس بگیرین تا کمکتون کنیم. [گل][گل][گل]
شرط عشق دختر جوانی چند روز قبل از عروسی آبله سختی گرفت و بستری شد. نامزد وی به عیادتش رفت و در میان صحبتهایش از درد چشم خود نالید. بیماری زن شدت گرفت و آبله تمام صورتش را پوشاند. مرد جوان عصا زنان به عیادت نامزدش می رفت و از درد چشم می نالید. موعد عروسی فرا رسید . زن نگران صورت خود که آبله آنرا از شکل انداخته بود و شوهرهم که کور شده بود. همه مردم می گفتند چه خوب عروس نازیبا همان بهتر که شوهرش نابینا باشد. 20سال بعد از ازدواج زن از دنیا رفت، مرد عصایش را کنار گذاشت و چشمانش را گشود.. همه تعجب کردند. مرد گفت: "من کاری جز شرط عشق را به جا نیاوردم.."
تنها چیزی که دارم دلمه...
اون هم هدیه می دهم به تو...
دریا در من
کتابی پر از خاطرات عزیز که عنوان بلاگت منو یادش انداخت
هدیه دادمش به دوست دختر عزیزم و حالا دلتنگشم دلتنگ هردو
سلام نوشته هات رو خوندم
خیلی قشنگ بود
جدی میگم
متوجه نظرت در مورد (بازنویسی یک رویا ) نمیشم
متن کنیز را ازمقاله (در مورد یک نویسنده ) بخون و نظر بده
عزیزم خواهش می کنم رنگ مشکی رو بردار
نقطه ضعفته از بیننده هات کم می کنه
راستی تو ازدواج کردی ؟ چند سالته ؟ جواب بده چون مهمه
ممنون - نه !؟