در خمود وار الفاظ سست امتناع
تملق عشق های امروزی
اختراع مهمل توقعات کوچک بود
ونگاههای هر روزه هرزگی
تلاشی برای هرگز ندیدن شد
و در صفوف لایه لایه انتظار
تحرک و تلاقی قاصدکها
مهر برگشت روابط می خورد
تا در شجام آغوش فاسقه فراموشی
تحمیل شیرینی لذتها
ذا ئقه شرجی دیرین مرا تلخ کند
و چه بد عربده می زد
رنگ چشمان خیالی یا خالی
و تو در عمده نگاهت بی شک
در پی کشف حماقت بودی
تا که در زمزمه ی فصل غرور
ابری پائیزی بی بار سکون
لحظه ای بر من و این تن بارید
ولی افسوس کین بار
قرعه کار به نام من دیوانه نبود
سلام.خوبی . وبلاگ خیلی جالبی داری از این به بعد بیشتر بهت سر میزنم . موفق باشی
سلام سارا جان
من امروز با حرفای تو به جنسیتم بالیدم و به تو تبریک میگم.موفق باشی عزیزم.
سلام ..نوشته زیبا بود...عشق های امروزی تصویری است از تمام روزها و شب های دیروزی ...سکوت بهار را تا زمستان گرم باشی
با تمام این نوشتهای خوبت هنوز همون سارا جون خودمی خیلی دوست دارم محمد
سلام
عالیبود مو فق باشی سارا جا ن
سارا جان عالی بود
عشق همینه درسته.
man az khondane ashar va nasrhaye to vaghean lezat mibaram
hes mikonam khili ma az lahaze fekri be ham shabih hastim
omidvaram hamishe movafagh bashi
doostdarat
amir
سلام
امیدوارم خوب باشی
وبلاگ خوبی بود
(خیلی حال کردم).
غزلک از خدا خواستم که از آسمان باران ببارد
تا که یک بار دیگه به یاد عشق پاکمون بیوفتم
اخرین شعرتو خوندم .
جا لب بود امیدوارم موفق باشی.
قربونت بای