رنگ سرخ یک انتظار

دوباره خاکستر پوشید

دیگر گوشهایم

به دیدن قاصدکها کور می زند

قاصدکها دروغ میگفتند

مثل همه

و این تمام آن چیزی است

که روزها را برایم سیاه کرد

باکی نیست

آنقدر گناه خواهم کرد

که زمین از قدمهایم به تهوع در آید

شاید صاعقه ای

یا قامت رعنای یک

__ دار __

از جانب این خدای بیگانه

مرا رها کند

رهایی خیال خام پلنگ

آن دوست منزوی نیز نبود

آری

مرا از تلاقی دو سلول

دو حس لزج

در بطنی سیاه آفرید

و اینک

که باید آزاد باشم

نمی شود

میدانم که نمی خواهد

صدایی گفت دیوانه است

او را ببخش

__ خنده ام نیامد __

خدا هم اگر مرا ببخشد

جرمش کمتر از من نیست

من هیچ نمی خواهم
.........
 

    اینجا

نظرات 5 + ارسال نظر
علی(دنیای دیوونه ها) پنج‌شنبه 19 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 01:00 ب.ظ http://ali13599.persianblog.com

سلام فرامرز جونم(ببخشید سارا خانوم).من تو کارهای شما موندم.فقط امیدوارم تصمیم هایی که تو زندگیتون می گیرین درست باشه. براتون آرزوی موفقیت میکنم.

[ بدون نام ] یکشنبه 22 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 09:16 ق.ظ

زیبای خفته دوشنبه 23 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 02:31 ب.ظ

شاهرخ یارحمدی سه‌شنبه 24 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 12:39 ب.ظ

salam sarakhanoom vaghean kheyli web log por mohtavai darid va adamo be fekkr foro mibare va baes mishavad adam be anche dar piramoonash migzarad bish tar feker konad ta betavanad dar zendegi tasmime dorost ra begiradomidavaram in ravande aliye web logetoon edame peydakone va shoma dar karetan movafagh bashidkheyli motshakeram bye

مهدی چهارشنبه 25 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 12:57 ب.ظ

سلام سارا جون.
فرشته رو زمین چه می کنی!؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد